مرتضی اخوان | شهرآرانیوز؛ همهچیز برای هر سهتایشان از حیاط خانه پدری آغاز شد؛ از فوتبال با توپ پلاستیکی و گلکوچکهای خانوادگی. همه بودند، از پسرعموها بگیرید تا پسرداییها. اصلا انگار نافشان را با فوتبال بریده باشند. از هر فرصتی استفاده میکردند تا آخر هفته در خانه رضاییها جمع شوند و فوتبال بازی کنند. این وسط ۳ برادر هم از همه مشتاقتر و پابهتوپتر. علیاصغر، علیاکبر و محمدحسین که توی یک تیم میایستادند، هیچکس حریفشان نبود. دروازه کوچک حریف برایشان بزرگ بود و هر توپی گل میشد. برادران رضایی بعدتر هم همه فوتبالیست شدند؛ هرسهتایشان.
نام حسینشان را بیشتر شنیدهاید، بازیکن ابومسلم که فوتبال را تا بالاترین نقطه پلههای ترقی دنبال کرد؛ اما کسی علیاصغرشان را هم فراموش نمیکند. او درون مستطیل سبز ستاره نشد، او از میدانهای خاکی به خاکریزها رفت و جنگجوی نبرد حق علیه باطل شد. ۳۱ شهریور، از سال ۱۳۵۹ به بعد تاریخ بزرگی در تقویم رسمی هجری شمسی ایران شد؛ تاریخی که آغاز هفته دفاع مقدس لقب گرفت و بههمینبهانه امروز به مرور زندگی شهیدی میپردازیم که فوتبالیست بود و اگر مثل برادرش فوتبال را دنبال میکرد و به فیض شهادت نائل نیامده بود، شاید الان اسطورهای شبیه اسطورههای دهه۶۰ فوتبال خراسان بود.
برادر فوتبالیستش میگوید: علیاصغر از من و علیاکبر قدوقواره درشت تری داشت.
حسین رضایی که خود از بزرگان فوتبال خراسان است و سالها دفاع ابومسلم را بیمه کرده بود، درباره برادر شهیدش اضافه میکند: ما ۳ برادر از همان ابتدا فوتبالی بودیم. با یکدیگر در تیم قماش و بعدتر عطاپژند بازی میکردیم. اسماعیل شجیع مربیمان بود و در پیشرفتمان نقش بسزایی داشت. علیاکبر گلر بود و علیاصغر در نقش هافبک بازی میکرد. او از هردوی ما فوتبالیتر بود و میتوانم بگویم یک بازیکن کامل بود.
چیزی که همبازیهایش هم درباره او میگویند؛ بازیکنی ششدانگ که وقتی وسط زمین میایستاد، به بهترین شکل، توپ را پخش میکرد.
مسجد قائم (عج) یکی از مساجد فعال محله احمدآباد در دهه۶۰ بود؛ مسجدی که به اذعان حسین رضایی، پایگاهی فعال برای اعزام جوانان به جبهه بود. رضایی دراینباره خاطرنشان میکند: حسن رحیمپورازغدی هم از بچههای همین مسجد بود و کلا شوروحال ویژهای داشت.
علیاصغر با همین برادرانش در همین مسجد رفتوآمد داشت و به گفته همبازیهایش از همین مسجد هم عزم جهاد کرد. او در بسیج مسجد قائم (عج) آموزشهای لازم را دید و از همانجا هم به جبهه اعزام شد. برادرش میگوید او فقط یکبار رفت و دیگر برنگشت. به گفته حسین رضایی، برادرش علیاصغر بههمراه پسرخالهاش و چند تا از بچههای محله به جبهه رفت و دیگر برنگشت.
علیاصغر رضایی متولد۱۳۳۸ بود. او از چشمگشودن به جهان هستی تا کوچ ابدی ۲۲سال عمر کرد. آرپیجیزن عملیات بستان، آخرینبار وقتی بعد از یک حمله موفق دشمن را به عقب رانده بودند، در کشاکش استراحت رزمندگان اسلام اسیر خنجر دشمن شد و خمپاره عراقی به پشتسرش خورد؛ خمپارهای که سرتاسر بدنش را فراگرفت که هیچ، جانش را هم گرفت! علیاصغر خیلی زود بار سفر بست، اما در همین سالها خاطرات قشنگی را در مستطیل فوتبال و میدان جنگ برای دوستانش به ثبت رساند.
حسین رضایی، برادر شهید علیاصغر رضایی، خاطره عجیبی از ماجرای شهادت برادرش تعریف میکند. او میگوید: چند روز قبل از اینکه خبر شهادت علیاصغر را بیاورند، مادرم یک شب خواب میبیند. هراسان از خواب بلند میشود. هنگام پریدن از خواب فقط یک کلمه به زبان آورد؛ کلمهای که همهمان را شوکه کرد. او گفت: «شهید»! وقتی از او پرسیدیم چه خوابی دیدی؟ گفت در خواب یک صدایی شنیدم. صدایی که از من پرسید شهید؟ اسیر؟ یا مجروح؟ و من بیاختیار در خواب گفتم شهید و از خواب پریدم!
حکایت خواب مادر برادران رضایی ۳روز بعد تعبیر شد و خبر شهادت علیاصغر را به خانوادهاش دادند. حسین رضایی میگوید: پیشازاین معمولا اگر خبر شهادت کسی را در مشهد میآوردند، نهایتا سهچهارنفر بودند؛ اما زمانی که خبر شهادت برادرم را آوردند، همزمان ۴۱ رزمنده در عملیات بستان شهید شدند که همهشان مشهدی بودند. در شهر ولولهای شده بود و خانوادههای عزادار، مراسم تشییع باشکوهی برگزار کردند. رضایی یادآور میشود: جالب است پسرخالهام که همراه علیاصغر بود، اسیر شد؛ اما برادرم شهید! شاید این حکمت خواب مادرم بود.
کسانی که بازی شهید علیاصغر رضایی را دیدهاند، میگویند او بازیکنی باهوش بود که ضربهسرهای قوی داشت، شوتزن و مهارنشدنی بود. برادرش میگوید یکی از محاسن علیاصغر این بود که همه همتیمیهایش قبولش داشته و از او حرفشنوی داشتند. یکیدو سال بعد از شهادت علیاصغر رضایی، تیم عطاپژند به هواپیمایی تغییرنام داد و به همت ظریفیان، تورنمنت چهارجانبه گرامیداشت شهید در مشهد برگزار شد؛ تورنمنتی باکیفیت که تیمهای دریای بابل و همای تهران میهمانان ویژه آن بودند، تورنمنتی به یاد شهید علیاصغر رضایی. شهیدی که هنوز هم بعد از گذشت ۴۰سال از شهادتش در میان اهالی فوتبال از ویژگی ورزشکاریاش بهنیکی یاد میشود.